به گزارش «مبلغ»- پرونده شیعیان اردن یکی از جنجالیترین مسائلی به شمار میرود که امّان با آن روبرو است، زیرا دولتمردان این کشور معتقد هستند، شیعیان میتوانند راهی برای نفوذ ایران به اردن باشند و نفوذ تهران را افزایش دهند.
به دلیل همین حساسیتها، شیعیان در اردن با چالشهای متعددی دست و پنجه نرم میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هر چند خود این افراد معتقدند که فقط گرایششان مذهبی است و به سیاست کاری ندارند؛ اما با این وجود، این مساله سبب طرد اجتماعی و حساسیتهای امنیتی بر جوامع شیعی این کشور شده است.
آمار و ارقام رسمی از تعداد شیعیان اردن وجود ندارد؛ اما منابع موجود خبر از وجود چندین هزار نفر شیعی در اردن می دهد؛ اکثر این افراد در سال ۱۹۴۸ از جنوب لبنان به اردن مهاجرت کرده و در مناطقی از جمله الرمثا و اربد زندگی میکنند. این مسایل باعث شده تا تعدادی از شیعیان در دل جامعه و با مخفی کردن مذهب خود به صورت پراکنده به زندگی خود بپردازند.
عشق ممنوعه
در دوران دانشگاه با مرد جوانی آشنا شدم، عاشق هم شدیم و قصد ازدواج داشتیم، یک روز تصمیم گرفتم حقیقت شیعه بودنم را به او بگویم تا او از اول رابطه، این موضوع را بداند. هنگامی که او را با خبر کردم، مرا کاملا طرد کرد و تصمیم گرفت که از من دور شود و رابطه را قطع کند. او به دلیل شیعه بودن من را ترک کرد. من در آن زمان بسیار ناامید شدم و بعد از این تجربه هیچ داستان یا رابطه عاشقانهای را تجربه نکردم و اصلا به عشق فکر نمیکنم، من از کنار گذاشته شدن میترسم و میدانم که هیچ کس این موضوع را نمیپذیرد. این همان چیزی است که روان یک زن جوان شیعه اردنی، را درگیر میکند.
اما در مورد علی، که یک «مستبصر» (اصطلاحی که برای اشاره به کسی که به تشیع گرویده به کار میرود) و نویسنده اردنی، این قضیه جور دیگری است. او که از فشارهایی که پس از گرویدن به تشیع با آن مواجه خواهد شد، آگاه بود؛ میگوید: «من به دلایل صرفاً مذهبی مهاجرت کردم، چند کتاب نوشتم و میدانستم که اگر در اردن چاپ شود، زندگی و کارم را تحت تأثیر قرار میدهد و مورد آزار اجتماعی و امنیتی قرار میگیرم. برخی از کتابهای من در اردن مصادره و فروش آن ممنوع شد و در برخی از کشورهای عربی خریداری و سوزانده شد، با وجود این، من هنوز معتقدم که درک تفکر مخالف فقط با اندیشه و گفت گو علمی قابل حل است.»
علی نام مستعار این نویسنده اردنی است. او ترجیح داد با نام خود صحبت نکند تا تجربه سختیها گذشته تکرار نشود. وی میگوید: با مشکلات زیادی مواجه شدم، زمانی که در سوریه قصد تمدید پاسپورت خودم را داشتم، مانع از این کار شدند. با واسطه وارد اردن شدم و بلافاصله پس از ورود، احضار و بازجویی شدم تا اینکه سه روز بعد توانستم پاسپورت جدید بگیرم. یک ماه در اردن ماندم و تصمیم گرفتم اینبار سفری بدون بازگشت انجام دهم، به سمت مرز رفتم اما مرا در مرز متوقف کردند. میدانم که آنها نمیخواهند من خارج از اردن باشم تا بتوانند تأثیرم بر جوانان را کنترل کنند.
موضوع در مورد قصی (نام مستعار) که او هم «مستبصر» است، تفاوت چندانی ندارد. وی میگوید: از سوی مقامات امنیتی بیش از یک بار مورد آزار و اذیت قرار گرفتم، بازجویی و گفتگو با من انجام شد و در نهایت مجبور شدم برای ادامه زندگی به طور عادی به ایالات متحده آمریکا و سپس به انگلستان سفر کنم. کاری که بسیاری از جوانان شیعه در اردن انجام میدهند. آنها ترجیح میدهند در جستجوی آزادی، امنیت و حق ابراز تعلقات مذهبی خود در خارج از کشور زندگی کنند.
انگ و طرد اجتماعی
مهندس احمد طه، یکی از اعضای جامعه شیعی در اردن میگوید: من زندگی خود را دوگانه میگذرانم. هیچ کس شیعه بودن من را جز خانوادهام نمیپذیرد و نمیتوانم وابستگی مذهبی خود را اعلام کنم، بنابراین فقط در خانهام احساس امنیت میکنم و خارج از آن، شخص دیگری هستم.
احمد طه از خانوادهای است که در دهه هفتاد قرن گذشته به تشیع گرویده و معتقد به مکتب اثنا عشری، هستند. او میگوید: «در طول زندگی دانشگاهیام با مشکلاتی مواجه شدم که نشاندهنده تهدید و آزار همکلاسیهایم بود؛ در یک مرتبه مورد تعرض و ضرب و شتم قرار گرفتم و مجبور شدم در فیسبوک دست کشیدن از تفکرات خودم را اعلام کنم و از ترس خانواده و آیندهام از اعتقادات خودم عقب نشینی کنم.»
او میافزاید: «من نتوانستم در اردن ازدواج کنم. رسم ما این است که در مورد شوهر سؤال کنیم و به همین دلیل به راحتی میشد فهمید که من شیعه هستم و بر همین اساس بیش از یک بار رد شدم و مجبور شدم اردن را ترک کرده و در خارج از کشور ازدواج کنم. امروز احساس ترس میکنم و نگران آینده فرزندانم هستم. ترس من این است که به دلیل شیعه بودنمان جامعه آنها را نپذیرد و طردشان کند.
او میگوید: «من اهل سنت بودم و با مطالعه چندین کتاب تاریخی، شناختم نسبت به فرقه شیعه افزایش یافت و پس از مدتی تصمیم گرفتم که به این فرقه و بهویژه فرقه اثنی عشری بروم. خانوادهام موضوع را نپذیرفتند و من را رد کردند.
کلیشهها، افراد مسلمان را آزار میدهند
طاها معتقد است که اعتقاد برخی افراد مبنی بر ارتباط فرقه شیعه با ایران یک ایده کلیشهای است که حضور شیعیان در اردن را محدود میکند. او میگوید: ما تشیع را فقط جنبهای مذهبی میدانیم، تنوع خطری ایجاد نمیکند و سیاست به ما مربوط نیست و ما به دنبال افزایش شیعیان در اردن نیستیم. او اضافه میکند، به دلیل پستهایم و دیدگاههایم درباره تقریب بین مذاهب در فیس بوک، تهدیدات مختلفی شدم. بنابر این از ترس جان و خانوادهام مجبورم شدم خارج از اردن بمانم.
در همین مورد علی میگوید جامعه اردن شیعه را مسلمان نمیداند و میگوید شما علیع را معبود میدانید یا نمازهای خود را جمع میخوانید و اهل تقیه هستید اینها افسانههایی است که اعتباری ندارد
وی افزود: «مقامات، شیعیان را از ادای شعائر خود باز میدارند، هر چند که این حق مشروع و اساسی در تمام شرعیتهای بشری است، ما هم شهادتین، روزه، نماز و اعتقاد به معاد را داریم و اختلاف ما با اهل سنت مثل اختلاف فرقههای سنیها با هم در فقه است و شیعیان امامیه در امر امامت، نگاه خاصی دارند همان گونه که نگاه به صحابه در فرق اهل سنت متفاوت است.
وی گفت: ما اجازه نداریم مسجد یا حسینیه بسازیم و جایی را برای تربیت دینی و احیای وقایع اهل بیت، مانند ایام ولادت ائمه و وفات داشته باشیم. ما اجازه نداریم مکانی را برای بزرگداشت یک امر دینی اجاره کنیم. یک بار عدهای شیعیه در خانهای جمع شدند تا دعای کمیل را که هر شب جمعه خوانده میشود، بخوانند. با اینکه محتوای آن کاملا توحیدی است اما شخصی از آنها شکایت کرد و این برنامه متوقف شد.
نگرانی اردن در مورد شیعه سیاسی
حسن ابوهنیه، پژوهشگر فلسفه سیاسی و اندیشه اسلامی معتقد است که شیعیان به دلیل سازماندهی نشدن حضورشان در اردن، تحرک روشنی ندارند. او میگوید: پرونده شیعه در اردن، پروندهای سیاسی است و نگرانی از اتخاذ سیاستهای ایران و گسترش آن در منطقه، همانطور که در عراق، لبنان و سوریه در نزدیکی مرزهای اردن اتفاق افتاد، وجود دارد.
وی میافزاید: «قبل از جنگ سوریه، اکثر جامعه اردن از نظر سیاسی با ایران همدل بودند و معتقد بودند که ایران یک پروژه سیاسی برای مبارزه با امپریالیسم آمریکا و مقابله با صهیونیسم دارد. اما با وقوع جنگ سوریه در آن زمان، اصطلاح شیعه به صورت سیاسی ظاهر شد. در اردن، مردم تمایل زیادی به اتخاذ سیاستهای شیعی داشتند که ایران در برابر سایر سیاستهای موجود در منطقه میگرفت. اما پس از جنگ سوریه، جامعه اردن دچار تفرقه شد و به دلیل اوضاع موجود، اختلافاتی به وجود آمد. در این میان کسانی با شعار مقاومت به تشیع گرویدند.
آنچه ابو هنیه میگوید با آنچه رئیس مؤسسه سیاست و جامعه، دکتر محمد ابو رمان درباره آن صحبت میکند، یکی است. وی میگوید: در فرهنگ اردن هیچ حساسیتی بین سنیها و شیعیان وجود ندارد، اگرچه نظرسنجیها نشان میدهد که نظر اردنیها نسبت به ایران و حزب الله تغییر کرده است، اما همچنان بین بسیاری از افراد جامعه، ارتباط خودکار بین فرقه شیعه و ایران دیده نمیشود.
وی افزود: نگرانیهایی در میان مقامات اردن در مورد توسعه نفوذ ایران و استفاده از ظرفیت فرقهای برای تامین منافع خود وجود دارد. این نوع ترس از استفاده از ظرفیت مذهبی در سال ۲۰۰۶ پس از پیروزی حزبالله در جنگ با رژیم صهیونیستی نمایان و تشدید شد.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1818480
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه:
شیعیان در اردن
او می گوید
جنگ سوریه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۸۶۰۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دین سینما به امام صادق(ع) چه زمانی ادا میشود؟
این اهمیت از آنروست که با توجه به آمارهای منتشر شده ازسوی نهادهای علمی کشور بیشتر مخاطبان ایرانی به موضوعات دینی اهمیت میدهند و براساس آخرین پیمایش مرکز تحقیقات صدا وسیما نیز پربینندهترین برنامههای رسانهملی برنامههای مذهبی هستند. اما اینکه چرا تاکنون درصنعت فیلمسازی و سریالسازی به چنین موضوع مهمی کمتر پرداخته شده نیاز به بررسی بیشتری دارد.
سینما و فیلمسازی مذهبی سینما ذاتا هنری قصهگو و در عینحال وابسته به تکنولوژی محسوب میشود و به همین جهت بستر خوبی برای طرح روایت و داستانهای برآمده از باورها و عقاید انسانها در طول
تاریخ است. همچنین بهدلیل بدیع و مدرن بودن، ابزارهای نامحدودی در اختیار دارد که میتواند در اذهان مخاطبان عمیقا اثرگذار باشد. از آغاز شکلگیری سینما در اواخر قرن نوزدهم تا به امروز، جادوی سینما این امکان را فراهم کرده تا سینماگران، دغدغههای اعتقادی و مذهبی خود را از طریق این رسانه به نمایش بگذارند. بهطورکلی این تولیدات دارای اهمیت استراتژیک هستند و میتوانند در نمایش و قرائت مطلوب مردم درخصوص ادیان، مهم و پرطرفدار باشند.
چرا سینمای دینی در ایران شکل نمیگیرد سینمای ایران اسلامی که بهعنوان مرکز اصلی تجمع شیعیان دنیا، سالهاست در تولیدات انواع فیلمهای سینمایی با رویکردهای انسانی و اخلاقی خوش درخشیده اما بهنظر میرسد تاکنون برای تولیداتی از نوع سینمای دینی حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد؛ آنهم در شرایطی که جریانات انحرافی صهیون و وهابیت، تمام سپاه خود را برای به تصویر کشیدن دوران صدر
اسلام بهگونهای که مطلوب خودشان است، به میدان آوردهاند. از ساخت فیلم و حکمرانی بر سینمای هالیوود تا بودجهریزی و سریالسازی در کشورهای حاشیه خلیجفارس و خاورمیانه برای تحریف تاریخ
شیعه و دوران امامت اولاد نبی اسلام(ص) آن هم بدون رعایت ابتداییترین ملاحظاتی که میتوان داشت.
تحریف تاریخ شیعه مصداق فراوانی را میتوان از میان تولیدات عربی درباره تحریف تاریخ شیعه همراستا با تفکر ضدایرانی مثال زد اما متأخرترین آنها میتواند مجموعههایی مانند «اِمامُ الْفُقَهاء» یا «حشاشین» باشد که این روزها نامش سر زبانها افتاده است. این تولیدات نمایشی گرچه ازسوی برخی با سهلانگاری دنبال میشود اما ماجرای آنها عمیقتر از مباحثی چون جنبه سرگرمی صنعت فیلمسازی است و تلاش میشود تا با القای تصویری غلط، زمینه تحریف تاریخ را فراهم کند.به طور مثال این مجموعههای تلویزیونی نه فقط بهدور از اهداف سیاسی و ضدشیعی ساخته نشدهاند بلکه دقیقا میدانند چه هدفی را دنبال میکنند و قرار است چه تصویری از اسلام و شیعه به جهان ارائه نمایند تا در نهایت آنچه در اذهان در مورد اسلام و تشیع شکل میگیرد، به نفع خودشان و در راستای تضعیف اندیشه ولایی شیعیان باشد که امروز رسانهها و اندیشمندان صهیونیستی چنین تفکری را مانع جدی حیات خود میدانند.
تصویری تحریف شده از امام صادق(ع) به عنوان نمونه مجموعه «اِمامُ الْفُقَهاء» که در رابطه با زندگی امام صادق(ع) به کارگردانی سامی جنادی سوری و نویسندگی حامد العلی کویتی با حمایت شرکت کویتی الخیر در ۳۰ قسمت ساخته شده و در سال ۱۳۹۱ از شبکه العراقیه در عراق پخش گردید و پس از آن شبکه الکوثر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز البته با برخی اصلاحات، ازجمله پوشاندن چهره مبارک بنیانگذار مذهب شیعه(ع) و پدر بزرگوارشان، آن را به نمایش گذاشت، تلاش شده تا روایتی تاریخی از خلفای اربعه ارائه دهد و با توجه به نهضت علمی که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) پایهگذاری کردند، این موضوع را اثبات کند. این در حالی است که این
سریال با توجه به جایگاه این دو امام شیعه در پی اثبات جریان خلافت است اما از این امامان و خلافت برحق آنها چیزی نمیگوید.همین امر سبب شد برخی مراجع تقلید در کشورهای مختلف اسلامی از این سریال انتقاد کنند. «اِمامُ الْفُقَهاء» اگرچه مدرسه علمیه امام صادق(ع) در مسجد النبی(ص) و پرورش فقها و علما در آن مدرسه را به تصویر کشیده است، اما به امامت این امام بزرگوار و نشان دادن شخصیت وی در حد یک فقیه، بسنده کرده که چنین رویکردی در مجموعهای که مدعی روایت زندگی امام صادق(ع) است، نمیتواند بیهدف بوده باشد.بر همین اساس باید این سؤال را مطرح کرد، آیا واقعا ساخت فیلم و سریال در خصوص بنیانگذار مذهب شیعه وظیفه سینما و تلویزیون ایران نیست؟
حشاشین در مقابل تفکر شیعی در راستای بررسی تولیدات فیلمسازی و سریالسازی، باید گفت سریال حشاشین نیز که در ماه رمضان امسال پخش شد و تلاش کرده جنبش شیعه اسماعیلیه را همراستا با داعش به تصویر بکشد را هم باید در این رابطه ارزیابی کرد. اسماعیلیها نام خود را از اسماعیل بن جعفر، فرزند امام صادق(ع) گرفتهاند. آنها برخلاف شیعیان اثنیعشری، که امام موسی کاظم(ع) برادر کوچکتر اسماعیل را به عنوان امام پذیرفتهاند، معتقد بودند اسماعیل جانشین امام صادق(ع) بوده است. همین تفکر انحرافی حالا دستمایه جریانهای صهیونیستی شده تا از زبان کشورهای سکولار اسلامی فیلمی ساخته شود که تفکر شیعی را با داعش ساخته شده توسط غرب پیوند زنند و به جهانیان نشان دهند که تفکر داعشی همراستا با تفکر شیعی است و با تحریف تاریخ، کذبیات تفکری خود را جای حقیقت اندیشه شیعیان جا بزنند.
سینما حق دستکاری تاریخ را ندارد با بازخوانی انتقادات و واکنشهایی که امروزه از سوی منتقدان به چنین آثاری میشود، میتوان بهخوبی دریافت که جریانات صهیونیستی چگونه از دوقطبیسازی و پاککردن تاریخ بهره میبرند. بهطور مثال شاید فیلمنامهای با یک قصه اجتماعی و عاشقانه این امکان را برای فیلمساز فراهم کند تا دخل و تصرفی در موضوع ایجاد نماید اما فیلمساز طبیعتا حق دستکاری تاریخ و وقایع شناخته شده را ندارد، بهخصوص اگر درام به شخصیتی تاریخی بپردازد که در یک دوره زمانی خاص نقش فعالی داشته است؛ این نقدی است که وجیهه عبدالرحمن از بازیگران سینمای عرب بهتازگی بر سریال «حشاشین» مطرح کرده است. متاسفانه پدیده جعل تاریخ در درام تاریخی عرب و ترکیه بسیار وجود دارد، چراکه آنها فیلمنامهها را از بین رویدادهایی برمیگزینند که مواضع قهرمانانه را تقویت و افتخارات و پیشینیانشان را ستایش میکند و این قطعا به نفع درام نیست و وقتی این درام درخصوص به تصویر کشیدن شخصیتهای ارزشمند دینی جمع زیادی از مردم دنیا باشد، اشکال چنین رویکردی بیشتر نمود پیدا میکند.حتی برخی منتقدان شبکههای عربی نیز در مورد این سریال گفتهاند: این مجموعه نمایشی در ابتدا و انتها ماحصل خیال بوده که از تاریخ الهام گرفته شده است.
وقتی صهیون برای کوبیدن اسلام سیاسی دست بهکار میشود ساخت سریالهایی چون حشاشین از سوی جریان صهیونیستی که امروز در ضعیفترین جایگاه خود قرار دارد راهبری میشود تا با کوبیدن اسلام سیاسی در ایران، اخوانالمسلمین در مصر و حماس در فلسطین که بزرگترین دشمن آنها محسوب میشود و جریان مقاومت را در منطقه پدید آوردهاند به جریان تندروی ساخته شده توسط آمریکا داعش نسبت دهد که اسلامهراسی را در دنیا تقویت کند.
در جنگ روایتها چه کردیم؟ حالا در این جنگ روایتها، سینمای ایران شیعی برای روایت
صادق از زندگی پدر مکتب جعفری چه کرده است؟ گرچه تلویزیون ایران درخصوص صدر اسلام و حوادث کربلا تولیدات قابل دفاعی داشته و میتوان به مجموعههایی مانند مختارنامه، امام علی(ع)، معصومیت از دست رفته، ولایت عشق، تنهاترین سردار و... اشاره کرد که هرکدام دورهای از تاریخ اسلام را مورد بررسی قرار دادهاند اما در این بین، جای یک فیلم سینمایی یا سریال در شأن بنیانگذار مذهب شیعه، بهشدت احساس میشود.همانطور که بر همه روشن است، تاریخ تمدنی غرب بدون وجود آوردههای علمی مسلمانان قطعا به جایی نمیرسید یا دستکم این دستاوردهای دانشمندان و عالمان اسلام بود که کتابخانههای غرب را تا دورهای از تاریخ پر کرد.طبیعتا تمدن کنونی جهان، ازتلاش ملل گوناگون در طول تاریخ شکل گرفته است وسهم اسلام در پیدایش وتوسعه این تمدن، بیش ازدیگر تمدنها نباشد، کمتر نیست. پرسش اینجاست که آیا سینمای ایران ظرفیت ساخت فیلمی برای بیان این تاریخ را ندارد یا ما با فقر سینماگران دغدغهمند و شیعه مواجه هستیم؟
دوران سینمای سکولار گذشته است علوم و تمدن اسلامی از مسیرهای مختلفی به غرب منتقل شد که ترجمه کتب عربی به زبانهای اروپایی و تدریس و استفاده از کتب عربی که دانشمندان مسلمان آنها را در مراکز علمی نوشته یا ترجمه کرده بودند، بیشترین تاثیر را داشت. شاید این توضیحات برای اثبات اهمیت توجه به اقدامات اساسی امام صادق(ع) و جهاد علمی که او ایجاد کرد، کافی است تا متوجه باشیم که تا چه اندازه پرداخت به زندگی این دانشمند زمان، گردآورنده علوم اسلامی و سپس انتشار آن به سراسر دنیا و حتی تاثیرش بر شکلگیری غرب در سینما و تلویزیون اهمیت و جذابیت دارد. مردم ایران مخاطبانی مشتاق به تماشای آثار نمایشی با مضامین مذهبی و دینی هستند.در همین ماه رمضان گذشته واقعا روشن شد که دوران «تلویزیون، رسانهای با ماهیت سکولار است» گذشته و نهفقط تلویزیون که سینما نیز تشنه تولیداتی با مضامین ارزشمند است؛ چراکه مخاطب سینمای امروز نیز چنین خواستهای دارد و فیلمهای دفاعمقدس یا انقلابی همیشه در ایران پرفروش بودهاند.
جای خالی استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری در سینما میتوانیم با یک روایت دقیق و جذاب سینمایی، حقانیت شیعه و تاثیراتی را که بر فرهنگ بشری گذاشته، ثابت کنیم و این بار ما بهعنوان شیعیان ۱۲امامی و باورمند به مهدویت بگوییم غرب چگونه غرب شد و حالا با فاصله از همان دستاوردها امروز به چه نقطهای از اضمحلال فرهنگی رسیده است؟! در حقیقت دوران زندگی امام صادق(ع) را از هر منظری که مورد توجه قرار دهیم، سرشار از قصهها و پیروزیهای علمی و فرهنگی است که موجب شکلگیری دوران طلایی اسلام شد و تمامی این دستاوردها قابلیت نمایشیشدن دارد؛ ضمن اینکه امروز که جهان علیه هر نوع استکبار برخاسته و آزادگان مسلمان و غیرمسلمان خواهان برچیدهشدن رژیم صهیونیست هستند، بهترین فرصت برای بیان وجوه استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری است و سینما باید دستبهکار شود تا در این جنگ رسانهای از موثرترین و فراگیرترین رسانهها، یعنی فیلمسازی برای تولید محتواهایی متناسب با فرهنگ شیعی بهره برد و چه روایتی مهمتر و ضروریتر از روایت زندگی امام صادق(ع)؟! سینما قصه میخواهد، حادثه و قهرمان نیاز دارد و دوران امام صادق یکی از توفانیترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سو اغتشاشها و انقلابهای پیاپی متعددی را تجربه کرده، از جمله قیام خونخواهان امام حسین(ع) و از سوی دیگر در این دوره تاریخی شاهد برخورد مکاتب، ایدئولوژیها و تضاد افکار فلسفی و کلامی هستیم که ناشی از برخورد امت اسلامی با مردم کشورهای فتحشده با دنیای خارج است. در آخر اینکه به نظر روایت این دوران طلایی از اسلام شیعی در سینما کمی همت، دغدغه و اسلامشناسی میخواهد تا فیلمنامهنویسان و کارگردانان سینمای ایران دستبهکار شوند و مدیران سینمایی و صداوسیما را کنار خود ببینند و دست و دلبازانه برای فتح و پیروزی شیعیان، این بار نه مانند صدر اسلام با فدا کردن خون؛ بلکه با تخصیص بودجه کافی، بهرهمندی از فناوری و استفاده از افراد باسواد و آگاه، آثاری نمایشی تولید کنند و مرزهای فرهنگی و هنری را درنوردند.